آن تعريف شده است .
در واقع خبرگان گروهى از فقها هستند كه با انتخاب مردم , به عنوان نمايندهء ملت , امر شناسايى و تعيين رهبرى را برعهده دارند ـالبته قائلين به تئورى انتصاب ,
[1] بر اين نظريه اند كه خبرگان , رهبر را ازجمع فقها تشخيص داده و به مردم مى شناسانند.
[2]
از دلائلى كه مى توان براى رجوع به اين خبرگان ارائه كرد اين است كه :
[3]
اولاً: با توجه به اين كه مردم در همهء امور آگاهى لازم را ندارند,روش عاقلانه آن است كه در امر تشخيص شرايط رهبرى به افرادخُبره رجوع شود.
مسؤوليت خبرگان در شناخت رهبر و معرفى ايشان از ميان بسيارى كه شرايط اوليه را دارا مى باشند, مى تواند از باب شهادت خُبره و اهل فن مدّ نظر قرار گيرد. سيرهء عقلا در تاريخ بشرى نيز چنين بوده است . پس بايد در امورى كه نسبت به آن آگاهى كافى ندارى به اهلش مراجعه كنى و به عنوان حجت , نظريه اش را بپذيرى .
ثانياً: يكى از شرايط انتخاب شوندگان در مجلس خبرگان , اجتهاداست و از آنجا كه رهبر از ميان فقها انتخاب مى شود علم و آگاهى ايشان و خُبرگى آن ها در مسائل فقهى بسيار ضرورى است , هر چندحكم فقيه عادل خُبره دربارهء عادل بودن و واجد شرايط بودن فرد];چديگر, همچون بسيارى از احكام نافذ و لازم الاجرا است.
[1] كديور, محسن , نظريه هاى دولت در فقه شيعه , مجله راهبرد 4, پاييز 1373
[2] مدنى , سيدجلال الدين , حقوق اساسى جمهورى اسلامى ايران , نشر همراه , تهران,چاپ اول , 1370, اصول مربوط به رهبرى .
[3] عميد زنجانى , عباسعلى , فقه سياسى جمهورى اسلامى , تهران , مؤسسه اميركبير,چاپ اول , 1366, ص 437
|
مسؤوليت خبرگان در شناخت رهبرو معرفى ايشان از ميان بسيارى كه شرايطاوليه رادارا مى باشند,مى توانداز باب شهادت خُبره و اهل فن مدّ نظرقرار گيرد.
|